|
خوشا به حالت ای روستایی
چه شاد و خندان چه باصفایی
گر روی آرد بر تو بلایی
نه یک طبیبی نه یک دوایی
خوشا به حالت ای روستایی
در زندگانی اندر جفایی
خوشابه حالت ای روستایی
آب و هوایت بسیار عالی
اما غذایت خالی و خالی
هم بی معینی هم بی پناهی
خوشا به حالت ای روستایی
نه برق داری نه راه ماشین
همیشه نالان همیشه غمگین
چند روز و چند شب بی قند و چایی
خوشا به حالت ای روستایی
در شهر باشد صدگونه نعمت
در روستاها صد رنج و محنت
برکوه و دره بنما نگاهی
خوشا به حالت ای روستایی
از کار و کوشش آرام نداری
بهر نظافت حمام نداری
نه استراحت نه یک رفاهی
حوشا به حالت ای روستایی
ناشاد و نالان در کوهساران
در آن بیابان مبهوت وحیران
دنبال گله درهوی وهایی
خوشا به حالت ای روستایی
یک نوش قریه صد نیش دارد
صدگونه مشکل در پیش دارد
دردت زیاد است درمان نداری
خوشا به حالت ای روستایی
هفتاد واندی عمرت گذشته
رشته ی عمرت دیگر گسسته
آید اگرمرگ اکنون رضایی
خوشابه حالت ای روستایی
گلستانی هم روستا نشین است
یک روز شاد است شش روز غمین است.
روستای حتکن
حدیثی گویم از آن روستایی
که دارد مردمان با صفایی
همه پاک وصمیمی ،صاف وساده
صداقت را خدا در خون نهاده
مگر در آب آنجا حکمتی هست
که در محصول آن هم لذتی هست
اکر عزت نو از مردم بخواهی
بدون شک در آنجا عزتی هست
نمی پرسید نام ده چه باشد
بگویم حتکن پر آوازه باشد
ده ما مردمانش مهربانند
همیشه ورد شعر شاعرانند
حقیقت گفتنی بسیار دارم
که آن را در درون شعر دارم
بنازم من به خاک پاک این ولایت
که هر یک ذره اش دارد حکایت
جوانان باز گویند گفتنی ها
که جاویدان بماند این ده ما
طالبی